" کودکان کار در ایران
از چهار سالگی وارد
بازار کار میشوند"
شاید نام کودکان کار را شنیدهاید و حتما کودکانی
را دیدهاید که به جای نشستن برای روی نیمکتهای مدرسه، به کارهای گوناگونی مشغولند؛
کارهایی که برخی از آنها نیاز به جثهای بزرگ دارد و حتی میتوان گفت از عهده انسانهای
بزرگسال بر میآید.
هر انسان زیر ۱۸ سال که به منظور کسب درآمد به فعالیت اقتصادی و یا مشاغل کاذب اشتغال
داشته باشد، کودک کار نامیده میشود.
حدود ۳ میلیون و ۲۶۵ هزار کودک ایرانی بازمانده از تحصیل در کشور وجود دارند که به گفته او
میتوان ادعا کرد بیش از سه میلیون تن از آنان، کودکان کار هستند و به همین دلیل از
تحصیل محروم ماندهاند. تعداد آنان به دلیل شرایط اقتصادی سالهای اخیر افزایش یافته است.
فقر و مشکلات اجتماعی خانوادههای کمدرآمد باعث
ترویج و افزایش کار کودکان و ایجاد پدیده کودکان کار و خیابان میشود. از سوی دیگر
سیاستهای ناکارآمد دولت در کشوری مانند ایران روی این امر بسیار تاثیرگذار است. همچنین
ما مهاجران افغانی را داریم که به دلیل نداشتن مجوز اقامت مجبور میشوند کودکان خود
را وارد بازار سیاه کار کنند.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۸۹ (۱۳۶۸) به اتفاق آراء، کنوانسیون حقوق کودک را تصویب کرد. ماده ۳۲ این کنوانسیون، دولتهای عضو را موظف کرده است با هرگونه سوءاستفاده و
بهرهکشی اقتصادی از کودکان مقابله کنند و زمینههای رشد ذهنی، جسمی، روانی، و اجتماعی
تمام کودکان را فراهم آورند. این کنوانسیون توسط جمهوری اسلامی ایران امضا شده است.
یک نکته دیگر این است که طبق کنوانسیون ۱۳۸ سازمان بینالمللی کار، مصوبه سال۱۹۷۳، حداقل سن کار کودک
۱۵ سال در نظر گرفته شده و کودک کوچکتر از
سن به پایان رساندن تحصیلات اجباری نباید مشغول به کار شود.
ماده ۷۹ قانون کار تصریح
میکند که به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام ممنوع است.
اما به نوشته سایت کلمه، قانون کار افراد بین ۱۵ تا ۱۸ سال را به عنوان نوجوان در نظر گرفته و
کار آنها را قانونی قلمداد کرده است.
افراد ۱۵ تا ۱۸ سال اگر به عنوان کارآموز به کاری اشتغال داشته باشند تنها روزی شش ساعت
آن هم با مزد مبنا میتوانند کار کنند. در غیر این صورت، کار کردن شان مثل کارگر معمولی
هیچ منع قانونی ندارد.
بر اساس ماده ۱۸۸ قانون کار، کار کودکان در کارهای خانگی و به موجب ماده ۱۹۶، کار آنها در کارگاههای
کوچک زیر ۱۰ نفر ممنوعیت ندارد.
کودکان به عنوان نیروی ارزان و جایگزین، به تبع
افزایش هزینه تولید و مشکلات واحدهای تولیدی به کار گمارده میشوند. کودکان کار استخدام
میشوند چون نمیتوانند مانند سایر کارگران توقع مطالبه حقوق قانونی خود را داشته باشند.
یک کارگر در بدترین شرایط کاری میتواند نسبت
به دریافت مزد قانونی استفاده از حق بیمه و عضویت در نهاد صنفی امیدوار باشد، در حالی
که کودکان کار به دلیل صغر سن و نداشتن آگاهی نمیتواند از کارفرمای خود چنین توقعی
داشته باشد.
نمود علنی کودکان کار در ایران، تکدیگری و دستفروشی،
گلفروشی در خیابانها، اسفند دود کردن، پاک کردن شیشه اتومبیلها، فالفروشی و خیلی
کارهای دیگر از جمله کارگری در غبار و خاک و گچ و گل است. همچنین کار در کارگاههای
زیر ۱۰ نفر که شامل قانون کار نمیشود، کارگاههای
خانگی، صنایع کوچک و کورهپزخانهها .
توی منطقههایی مثل ابتدای جاده ساوه، اطراف ورامین
و اکدشت، جاده قم، توی چاردانگه منطقه شمس
آباد، جاده خاوران جاهایی هست که این کوره پزخانهها وجود دارند. توی این کورهپزخانهها
معمولاً کارگرانی کار میکنند که از شهرستانها به تهران مهاجرت کرده اند یا به کوره
پزخانهها میآیند. برای یک بازده زمانی شش تا هفت ماهه از ابتدای بهار تا تقریباً
ابتدای فصل پاییز.
کسی حواسش نیست این کارگر آجرپز شش سال دارد یا
شصت سال. اینجا شاید حتی کسی نداند که پیماننامه حقوق کودکان هرکدام از این کارگرهای
زیر ۱۸ سال را کودک میداند. کودکان خارج از چرخه
تحصیل کودکانی برای نان آوردن، کودکانی برای نان قسمت کردن، کودکانی برای نان بودن.
در این کورهپزخانهها خانوادههای کارگر فصلی زندگی
میکنند و خب بچههایی دارند و مردان همراه این بچهها و همسرشان کار انجام میدهند.
معمولا به ازای هر ۱۰ هزار قالبی که میزنند حدود ۱۰ تا ۱۴ هزار تومان دریافت میکنند. روزانه هم یک
خانواده سه تا چهار نفره که با هم کار میکنند چیزی حدود هفت هزار تا قالب میزنند.
و خب طبعاً بچهها هم توی این کار مشارکت میکنند. من بچه شش یا هفت ساله هم حتی دیده ام که دارد این کار را انجام
میدهد. تقریباً میشود گفت از سنی که میتواند یک قالب خشتی را از جا بلند کند و جابهجا
کند توی این فرآیند قالبزنی و چیدن این خشتهای خام روی همدیگر این بچهها مشارکت
میکنند. کورهپزخانهها اتاقکها و دالانهایی هست که میتواند شرایطی را فراهم کند
برای اینکه افرادی از کودکان حتی سوء استفادههای جنسی
هم بکنند.
علاوه بر
مسئله تماس دست و بدن این بچهها با خاک و مسئله تنفسی که میتواند برای این
بچهها پیش بیاید به واسطه این که دائماً در گرد و خاک هستند، طبعاً بلند کردن اجسام
سنگین برای بچهها میتواند باعث شود که اینها از لحاظ فیزیکی هم آسیب ببینند و یا
دچار اختلالات حرکتی شوند. اکثر این کوره پزخانهها
متأسفانه از حمام مناسب برخوردار نیست. معمولاً حمام خیلی محدود است. در بعضی از این
کورهپزخانهها متأسفانه آب گرم برای استحمام وجود ندارد. علاوه بر این وضعیت دستشویی
هم خیلی مناسب نیست. سیستم دفع فاضلاب مناسبی ندارد و خب مگس و پشه به خاطر همین اطراف
آن محلی که این فاضلاب واردش میشود جمع میشود که خود این هم میتواند بهداشت عمومی
همه را به خطر بیاندازد. حالا بچهها در این وسط آسیبپذیرتر هستند. یک مسئله دیگر
هم در کنار این هست که مربوط به بچهها میشود. به واسطه فقری که این خانوادهها دارند
و درآمد پایینی که دارند از تغذیه مناسبی برخوردار نیستند.
معیشت، اولین دغدغه کودکان کار و خانوادههای پرجمعیتی
است که برای نان داشتن سر سفره به کار کودکانشان وابستهاند. هدفمندسازی یارانهها
طرحی است که طراحان و مجریانش گفتند قرار است ثروت کشور را تقسیم کند و سهم دهکهای
کم درآمدتر را به دستشان برساند. آقای احمدینژاد، رئیسجمهوری اسلامی ایران گفت این
طرح آینده کودکان را هم تأمین میکند.
آیا شرایط کودکان دختری که به کار میپردازند،
با کودکان پسر یکسان است؟
همان طور که خیلیها خانهداری را برای زن کار محسوب
نمیکنند، کار نظافت خانه و نگهداری از بچهها را هم ممکن است کار کودک حساب نکنند.
در شرایطی که جامعه نمیتواند بهرهکشی از کودکان را محدود کند، سعی میشود از هر ابزاری
برای بهرهکشی بیشتر از کودکان استفاده شود که به طور مشخص در مورد دختران خرید و فروش
آنها است به عنوان کالای جنسی و برای سوءاستفاده جنسی حتی در محل کار. این امر باعث
ورود سریعتر آنها به بازار روسپیگری است و آمار غیر رسمی هم این را نشان میدهد که
سن روسپیگری از ۱۴ سال به ۱۰ سال کاهش یافته است.
بعضی اوقات دلیل این که کودک درگیر کار میشود بد سرپرستی
او است، یعنی کسانی که به عنوان پدر و مادر یا سرپرست نگهداریاش را برعهده دارند توانایی
این کار را از نظر روانی و جسمی ندارند و خودشان جزو قشر آسیبپذیر هستند به طور مثال
دچار اعتیاد به مواد مخدر یا الکل هستند و این کودکان وارد چرخه کودکان کار میشوند.
این کودکان در شرایطی زندگی میکنند که باید کار کنند تا به سرپرستان خود کمک مالی
برسانند همچنین باید به خودشان در یک محیط ناسالم کمک کنند تا رشد کنند. از طرف دیگر
کودکانی هستند که فقط به دلیل فشار اقتصادی و مشکلات اقتصادی پدر و مادر وارد چرخه
کودکان کار میشوند که البته اینها شرایط متفاوتی دارند.
اما آن چیزی که ما میتوانیم به عنوان شرایط کودکان
کار مطرح کنیم این است که چنین کودکانی در شرایطی متفاوت از دوران کودکی استاندارد
به سر میبرند. ویژگیهای دوران کودکی استاندارد طبق کنوانسیون حقوق کودک به شکل واضح
مطرح شده است از جمله حق تحصیل و بازی کردن و حق مشارکت در تصمیمگیریهای مربوط به
زندگیشان.




No comments:
Post a Comment