Tuesday, October 28, 2014

جهانی‌ که من می‌شناسم





وقتی‌ به سن بلوغ رسیده بودم ایمان راسخی به مذهب داشتم . در آن وقت مذهب بیش از هر چیز دیگری شاید به استثنای ریاضیات برایم اهمیت داشت .

علاقهٔ مفرط به مذهب مرا وادار کرد دربارهٔ مساله‌ای بیاندیشم و این مساله عبارت از آن بود که ، ایمان و علاقهٔ من به مذهب متکی‌ بر چه دلایلی است ؟؟؟

سه مساله برای من جنبه‌ بنیادی و اساسی‌ داشتند و به آنها بستگی و علاقهٔ زیادی احساس می‌کردم .

این سه مساله به ترتیب عبارت بودند از : خدا، بقای روح، آزادی اراده (اختیار) مسائل فوق را از طریق معکوس مورد بررسی‌ و آزمایش قرار دادم :

یعنی‌ تحقیق خود را از قوه اختیار شروع کردم .
ضمن تحقیق و مطالعه بدین نتیجه رسیدم که :
اعتقاد و ایمان من نسبت به مسائل سه گانه فوق الذکر ، بر هیچگونه دلیل مبتنی‌ و استوار نیست !!!

البته پیش بینی‌ می‌کردم که بعد از وقوف بر این امر به شدت دچار بهت و ناامیدی شوم، ولی‌ نمی دانم که چرا با چنین حالتی مواجه نشدم !!!

برگرفته از :

کتاب «جهانی‌ که من می‌شناسم» نوشتهٔ "برتراند راسل"




No comments:

Post a Comment