با صدای بلند و با تمام وجود جملات زیررا فریاد
می زنم، گوشهای ناشنوای مدعیان دین ومذهب حاکم برکشور خوب بشنود:
-
من دینی را که شقاوت و جنایت و ظلم و بیداد و دزدی
و خشونت و جهالت را تشویق
می کند، نمی خواهم .
-
من دینی را که مروجینش یک مشت نادان وابله و اراذل
واوباش و فاسد و جانی
و دزد هستند، نمی خواهم.
-
من دینی را که مروجین ابلهش غم و قصه و توی
سرزدن، وکشتن را ارزش می دانند،
نمی خواهم.
-
من دینی را که مروجانش از جهالت ساده لوحان سوء
استفاده می کنند تا چند
روزی بیشتر برسرقدرت بمانند،
نمیخواهم.
-
من دینی را که بال و پر مرا می کند که خنثی باشم، و
به جای استفاده از
نعمت خدادادی «توانایی تفکر و اندیشه»
چشمم را به ابلهانی همچون یزدی وجنتی و آقایانشان
بدوزم تا
به من بگویند، چه بخورم و بنوشم، چه بپوشم، چه بشنوم یا
نشنوم، چه ببینم ونبینم،
چه بخوانم وچه نخوانم، آیا نفس بکشم
یا خیر...، نمی خواهم.
-
من دینی را که مروجینش، محروم کردن نیمی از
جمعیت کشور یعنی زنان را ازتحصیل
وکار و فعالیت آزاد
درکلیه عرصه ها به بهانه دین و مذهب تشویق می کنند و
آنهارا به
گوشه تاریک جهالت می رانند، نمی خواهم.
-
من دینی را که مروجینش، غیراز خواص کسی را به
حق نمی دانند، نمی خواهم.
-
من دینی را که مروجینش، مردمی که باورهای دیگری
که صرفا" مغایر با
نادانسته ایشان است از حقوقشان منع می
کنند، نمی خواهم.
-
من دینی را که مروجینش، برای بقا حکومت ظلم
خویش با حیله ومکر بین مردم
تفرقه می اندازند، نمی خواهم.
-
من دینی را که مروجینش، نخبه های کشوررا می
کشند، زندان می کنند، می زنند،
می رانند، نمی خواهم.
-
من دینی را که مروجینش، کشور را به مکر و حیله
غصب کرده اند، نمی خواهم.
-
من دینی را که مروجینش، مردم را با لفاظی سخیف
چون عوام ، بزغاله و خس
و خاشاک خطاب می کنند، و
غرور و فردیت و شخصیت آنها را به بهانه های مختلف و با
روشهای
قرون وسطی به زیر پای خویش می نهند،
نمیخواهم.
-
من دینی را که که رهبران و مروجینش زشتی و پلیدی،
فلاکت و بدبختی و غم
و غصه را به نعمات خداوندی
همچون زیبایی، آبادانی وشادی و شعف ترجیح می دهند،
نمی خواهم.
-
من دینی را که مروجینش، اعتقادات قرون وسطی را به من به ضرب و زور و تحکم
و خشم و خشونت تحمی
می کنند، نمی خواهم.
-
من شمایی که کشور را غارت وچند پاره کرده اید
ومردمم را به زنجیر استبداد
کشیده اید نمی خواهم.
No comments:
Post a Comment