Sunday, June 4, 2017

ﻣﻦ ﯾﮏ ﺭﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ...





ﻣﻦ ﯾﮏ ﺭﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﻧﻤﯿﺪﻫﻢ

ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺭﻧﺠﻬﺎﯼِ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺩﻫﻪ ﯼ ﭼﻬﻞ ﻭ 

ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ ﺷﺼﺘﯽ !

ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻪ ﺟﻮﺍﻧﯿﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺩﺭ ﺍﻧﻘﻼﺏ 

ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻧﺪ .

ﺗﻤﺎﻡ ﻗﺪ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺗﺎﻭﺍﻥ ۱۳ﺳﺎﻝ ﺗﺤﺮﯾﻢ ﻭ 

ﻫﺸﺖ ﺳﺎﻝ ﺟﻨﮓ ﺭﺍ ﺩﺭ

ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﺎ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺣﺴﺮﺕ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ ...

ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﮊﯾﺮ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻗﺮﻣﺰ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯿﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺎﺭﺵ 

ﻧﻈﺎﻣﯽِ ﻭ ﺳﺮﻭﺩﻫﺎﯼ

ﺣﻤﺎﺳﯽ ﺁﻫﻨﮕﺮﺍﻥ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ .....

ﺟﻮﺍﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ،


ﺷﻠﻮﺍﺭ ﻟﯽ،

ﻭ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺁﺳﺘﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻩ،
ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﺎﺯ ﻣﺎﻧﺪﻧﺪ !

ﺟﻮﺍﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭﯾﺪﺋﻮ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻥِ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﻭﯾﺎ ﺑﻮﺩ .
ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺟﻮﺍﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ، ﮐﺎﺭ،

ﺧﺎﻧﻪ،

ﻣﺎﺷﯿﻦ،

ﻭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﺷﺪ، ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺎﻓﺘﻨﯽ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺗﻮﺍﻓﻖ !

ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺍﯾﻦ ﻧﺴﻞ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ،

ﻣﮑﺘﺒﯽ ﺑﺎﺷﺪ،

ﺩﯾﻨﺪﺍﺭ،

ﺍﻧﻘﻼﺑﯽ،

ﻧﻪ ﺷﺮﻗﯽ ﻧﻪ ﻏﺮﺑﯽ،

ﻭﻟﯽ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﮔﺮﯾﺰﺍﻥ ،

ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﻓﺮﺍﺭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﮐﻪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ !

ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺗﻤﺎﻡ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎﯼ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ 

ﺑﯽ ﺗﺪﺑﯿﺮﯼ ﻣﺤﻤﻮﺩﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﺪﺭ
ﺭﻓﺖ !

ﻣﯽﺍﯾﺴﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺩﻫﻪ ﯼ ﭼﻬﻞ ﻭ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ ﺷﺼﺘﯽ ﻫﺎﯾﯽ 

ﮐﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺑﯽ ﮐﻔﺎﯾﺘﯽ ﺣﻀﺮﺍﺕ، ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺷﻐﻞ ﺛﺎﺑﺖ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ 

ﻭ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻧﺴﺎﻟﯽ

 ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﯼ ﻣﺒﻬﻢ ﺧﻮﺩ ﻭﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ .

ﺗﻤﺎﻡ ﻗﺪ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻧﺴﻞ ﺳﻮﺧﺘﻪ !

ﻧﺴﻠﯽ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺖ ﻭ ﺳﺎﺧﺖ،

ﻧﺴﻠﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺶ ﺩﺭﻭﻍ ﺷﻨﯿﺪ،

ﻧﺴﻠﯽ ﮐﻪ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ؛

ﮐﯽ ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ،

ﺟﻮﺍﻥ،

ﻭ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪ،

ﻭ ﻣﻮﻫﺎﯼِ ﺳﺮﺵ ﺑﻪ ﺳﻔﯿﺪﯼ ﮔﺮﺍﯾﯿﺪ !!!

ﻧﺴﻠﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﺶ ﮔﻢ ﺷﺪ ....

ﻧﺴﻠﯽ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺭﻧﮓ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻧﮑﺮﺩ .

ﻧﺴﻠﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ،

ﺭﯾﺶ،

ﭼﻔﯿﻪ،

ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ﺭﻭﯼ ﺷﻠﻮﺍﺭ،

ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ،

ﻭ ﻟﻌﻦ ﻭﻧﻔﺮﯾﻦ،

ﺭﺍ ﻧﻤﻮﺩ ﺩﯾﻨﺪﺍﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺁﻣﻮﺧﺖ .

ﻧﺴﻠﯽ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻔﺶ ﺭﺍ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻔﻬﻤﺪ، 

ﭼﻮﻥ ﮐﻤﯿﺘﻪ ﻭ ﮔﺸﺖ ﺛﺎﺭﺍﻟﻠﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺑﺮﻭﺭﯾﺰﯼ ﮐﺮﺩ .


ﻧﺴﻠﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺖ، ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ 

ﮐﺘﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ ﺣﺘﯽ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ


ﺑﻪ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﻫﺎﯼ ﻗﺪﯾﻤﯽ،


ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡِ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺩﻫﻪ ﭼﻬﻞ ﻭ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ ﺷﺼﺖ ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﯿﻢ ﻭ 

ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ

ﺗﺠﺮﺑﻪ ﯼ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺧﻮﺩ، ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ﻭ


 ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮒ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ


ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ. با ارزوى موفقيت وپيروزى و ايرانى آزاد....





Monday, May 22, 2017

انتخابات و امت همیشه در صحنه






امت همیشه در صحنه

بالاخره مردم همگی رفتند رای دادند و روحانی را رئیس جمهور خودشون کردند ...
یک آخوند عمامه دار در مقام رهبری و یک آخوند عمامه دار نیز در مقام رئیس جمهوری ...
این است ایران آخوندی امروز ...

وقتی که از فاحشه های حکومتی حرف میزنم مصداق زیادی هست که بگم چه کسانی هستند و دارند چکار میکنند! فاحشه که میگم صرفا منظورم یه جنس مونث نیست الان دیگه فاحشه مثل هرزگی مرز و جنسیت ندارد و چه بسا مردانی که فاحشه تر از زنان هستند و زنانی که هرزه تر از هزاران مردند!!!

وقتی مسعود بهنود ، فرخ نگهدار و عطا الله مهاجرانی در صف رای دادن در لندن از گفتگو با بیژن فرهودی خبرنگار خودداری میکنند.



وقتی ایرانیان مقیم کشورهای پیشرفته آمریکایی و غربی به پای صندوق های رای می روند و برای مردم داخل ایران تصمیم گیری می کنند. کسانی که درصد بالایی از آنها خود پناهنده هایی هستند که با انواع کیس های مختلف وارد کشور های پیشرفته شدند و از جمهوری اسلامی فرار کردند و الان به نفع جمهوری ننگین اسلامی و برای یک آخوند رای می دهند!! آفرین... شما افتخار انسانیت هستید.



زنی که خود ادعا میکند لحظه انتخابات را برای این باید ثبت کرد که تونسته بی حجاب وارد سفارت ایران بشه.
هیچ خانمی در خارج از کشور در حالت عادی بدون حجاب نمی تواند وارد سفارت ایران شود. کاش یه ذره اگر برای خودت ارزش قائل نبودی برای زنانی ارزش و احترام قائل بودی که داخل ایران به خاطر همین حجاب ساده هر روز تحقیر می شوند و تو الان بی حجاب برای تنها انتخابات و رای به یه آخوند شیاد و یا جلاد وارد ساختمان سفارت شده ای. برای  موجودات خودخواه و پستی مثل تو، که انسان نمیشه گفت، از صمیم قلب تاسف میخورم و امیدوارم نسل موجوداتی مثل تو نابود بشه و هیچ وقت همچین موجودات احمق و پستی وجود نداشته باشه که درد ما شماها هستید.



وقتی امیر تتلو خواننده زیر زمینی رپ ایرانی ایران نشین و یاور بزرگ رئیسی یکی از کاندیداتوری های ریاست جمهوری و مثلااااا مورد حمایت رهبری!!! (الله العلم) هنگام رای دادن و در آغوش کشیدن دخترهای سینه چاک خود!!! برای گرفتن مجوز برای آلبوم و کنسرت چه کاسه لیسی می کنه... امیدوارم بعد این همه حقارت و بدبختی بهت حداقل مجوز کار بدهند و کلا ممنوع الزندگیت نکنند!


( این ویدیو رو نتونستم بزارم براتون یه اینک چیدا کردم که قرار میدهم)

https://www.facebook.com/shaffafsazi/videos/447141138973603/

 صحنه های مورد پسند علم الهدی و دامادش آقای رئیسی که برگزاری کنسرت توی شهر مشهد رو ممنوع اعلام کرد و فرمودند هرکس میخواد به کنسرت برود به شهر دیگری که احتمالا کافر نشینن تشریف ببرد. چون احتمالا مشهد همون فاحشه خانه ی اسلامی برای زائران عرب و عراقی آقاااااا شهری مقدس است و دیگر شهرها کافر نشینن هستند.
خوب به سلامتی سند 2030 حضرات افشا شد...!!!


به هر حال دیسکوی مشهد، یک پیام مهم دارد! این همان شهری‌ست که علم‌الهدی، پدر زن رییسی، هرگونه کنسرتی را در آن لغو کرده بود. مردم شهر را به یک کنسرت تبدیل کرده‌اند...

دلم برای مردم و جوانانی میسوزد که رای دادن و رندگی کردن و زند ماندن و ماندن برای ایران معنایی دیگر دارد...


این ها فقط نمونه هایی از حاشیه های فاجعه ی انتخابات است!! 

و در آخر این موزیک ویدیو زیبا رو از شهاب حبیبی و دوستانشون ببینید.  شاید کمی فکر کنیم. 

شاید چشم دلمان روشن شود. شاید... 



با تشکر از تمام کسایی که رای دادن برای اینکه خامنه ای به هدفش برسه. برای اینکه برای بازی دادن مردم باز هم روحانی تو مقام ریاست جمهور قرار بگیرد. برای اینکه بگوید من پشت رئیسی بودم ولی حرف شما مردم شد و روحانی رای آورد با آنکه من او را نمیخواستم (مثلا)... برای اینکه ثابت کند من نتیجه را تعیین نمیکنم و شما مردم تعیین میکنید و همه حرفا دروغ است که تقلب صورت میگیرد. از شما ممنونم که به نظام و خامنه ای و طایفه اش اجازه دادید ته مانده ی این کشور جنگ زده را برای مدتی دیگر در پشت پرده ی روحانی جمع کنند و ببرند. از شما به خاطر تمام بصیرت های رهبری که سفارش کرده بود تشکر می کنم. تشکر میکنم باز هم بازیچه ی شیاد و جلاد بزرگ خامنه ای قرار گرفتید.

 تشکر به خاطر حضور پر شور در انتخابات و شکست همیشه ی شعور و انسانیت و عدالت و مظلومیت در ایران من... 


Monday, May 1, 2017

دیکته... قضاوت...




خیلی وقتها به امتحان دیکته فکر می کنم، اولین امتحانی که در کودکی با آن روبرو شدم.

چه امتحان سخت و بی انصافانه ای بود.

امتحانی که در آن، نادانسته های کودکی بی دفاع، مورد قضاوت بی رحمانه دانسته های معلم قرار می گرفت.
امتحانی که در آن با غلط هایم قضاوت می شدم نه با 
درست هایم.

اگر دهها صفحه هم درست می نوشتم، معلم به سادگی از کنار آنها می گذشت اما به محض دیدن اولین غلط دور آن را با خودکار قرمز جوری خط می کشید که درست هایم رنگ می باخت. جوری که در برگه امتحانم آنچه خود نمایی می کرد غلط هایم بود.

دیگر برای خودم هم عادی شده بود که آنچه مهم است داشته ها و توانایی هایم نیست بلکه نداشته ها و ضعف هایم است.
آن روزها نمی دانستم که گرچه نوشتن را می آموزم اما ...
بعدها وقتی به برادر کوچکترم دیکته می گفتم همان گونه قضاوت کردم که با من شد وحتی بدتر.

آنقدر سخت دیکته می گفتم و آنقدر ادامه می دادم تا دور غلط های برادرم خط بکشم.

نمی دانم قضاوتهای غلط با ما چه کرد که امروز از کنار صفحه صفحه مهربانی دیگران می گذریم اما با دیدن کوچکترین خطا چنان دورش خط می کشیم که ثابت کنیم تو همانی که نمی دانی، که نمی توانی.

کاش آن روزها معلمم، چیز مهمتری از نوشتن به من 
می آموخت.

این روز ها خیلی سعی می کنم دور غلطهای دیگران خط نکشم.
این روز ها خیلی سعی می کنم که وقتی به دیگران می اندیشم خوبیهاشان را ورق ورق مرور کنم.


کاش بچه هایمان مثل ما قضاوت نشوند.






Sunday, April 9, 2017

دوست مسلمانم از من پرسید ...





دوست مسلمانم از من پرسید ...


از حضرت محمد راستگوتر و بزرگتر میشناسی؟؟

گفتم آری می شناسم ، حضرت زرتشت که کتابی عاری از خشونت به آدمیان هدیه کرد.

**************************************


گفت از علی قوی تر و با تدبیر تر میشناسی؟؟

گفتم آری میشناسم ، کوروش بزرگ که منشور حقوق بشر را به جهانیان هدیه کرد.

**************************************

گفت از حسین مظلوم تر و غریب تر میشناسی؟؟

گفتم آری میشناسم ، بابک خرمدین که خلیفه ی عرب برای تسلیم کردن او دستور داد یک به یک دستها و پاهایش را بریدند اما تسلیم نشد و تا آخرین نفس ، فریاد پاینده باد ایران 
سر می داد.

**************************************

گفت از عباس دلاورتر و فداکارتر میشناسی؟؟

گفتم آری میشناسم ، آریوبرزن که با اندک لشکر خود تا آخرین نفس در برابر هزاران هزار از لشکریان اسکندر ایستادگی کرد و در آخر مظلومانه و به طرز فجیعی کشته شد.

**************************************

گفت از فاطمه سرور زنان عالم بزرگتر میشناسی؟؟

گفتم آری میشناسم ، ماندانا مادر کوروش بزرگ که فرزندی تربیت کرد که ایرانیان اصیل او را پدر و جهانیان او را مرد عادل و راستگو می خوانند.

**************************************

گفت از زینب ستم دیده تر میشناسی؟؟

گفتم آری میشناسم ، یوتاب خواهر آریوبرزن هنگامی که دید برادرش با اندک لشکر خود به پیشواز مرگ میرود گریه و زاری نکرد و لباس مردانه ی رزم بر تن کرد و دوش به دوش برادر جنگید تا زمانی که سربازان اسکندر حلقه به دورش زدند و با نیزه هایشان تن او را دریدند.

**************************************

گفت از خدیجه همسر پیامبر شیر زن و وفادار تر میشناسی؟؟

گفتم آری میشناسم ، آرتمیس دریا سالار خشایار شاه و همچنین اولین و آخرین دریا سالار جهان تا کنون که هزاران هزار مرد را رهبری میکرد و در همه ی جنگها پیروز میدان بود و در جنگ سالامیس از خود دلاوری و رشادت های زیادی نشان داد و هنگامی که یونانیان ( اعم از مرد و زن ) اسم او را می شنیدند از ترس پنهان می شدند.
**************************************

آری هموطن اینان بخش بسیار بسیار کوچکی از اسطوره های توست ، دنبال اسطوره هایت در عربستان نباش


اینها تاریخی از ماست که عمربن سعد در حمله به ایران همچون داعش نابود کرد.